آثار سينماي متفاوت و غيرمتعارف در دهة 1340 تا شكلگيري جريان موسوم به
«موج نو» (در سال 1348) فقط سه فيلم بود: «شب قوزي» (فرخ غفاري، 1343)،
«خشت و آينه» (ابراهيم گلستان، 1344) و «سياوش در تخت جمشيد» (فريدون
رهنما، 1346) و ديگر هيچ.
فرخ غفاري يكي از معدود فيلمسازاني بود كه
استطاعات آنرا داشت كه فيلم خوب بسازد؛ اما بهتعبير خودش «امكانات» براي
او فراهم نبود. ساختن «شب قوزي» در فضاي سالهاي نيمة اول دهة 1340 سينماي
ايران، شبيه انداختن تير در تاريكي بود.
غفاري «شب قوزي» را براساس يكي
از قصههاي «هزار و يكشب» بهتشويق جلال مقدم و ژرژ ليچنسكي ـ كه
فيلمبردار نامآور و خوشذوقي بود ـ ساخت. مقدم در نوشتن فيلمنامه با
غفاري همكاري كرد و فيلم وقتي ساخته شد به ليچنسكي، كه مدتي قبل براثر
سرطان فوت كرده بود، تقديم شد. «شب قوزي» در طبقهبندي فيلمهاي متعارف
فارسي نميگنجيد، براي همين پس از نمايش فيلم در سوم اسفند 1343 طرفداران
سينماي «ملي» از بهوجودآمدن سينماي ايران ـ كه بهزعم آنها تا پيش از
فيلم غفاري وجود نداشت ـ سخن گفتند.
غفاري براي اينكه «مسايل مبتلا
بهاجتماع امروز» را با «بررسي انتقادي روشنفكرانه» بهتصوير درآورد با
مشكلات فراواني رودرو بود. خود او نقل كرده است كه داستان قوزي در زمان
خلفاي بغداد ميگذرد؛ اما وي ترجيح داد براي آنكه فيلمش گرفتار قيچي
سانسور نشود ماجراهاي داستان را در زمان حال بهتصوير بكشد. همچنين سالها
گشت تا تهيهكنندهاي بيابد كه سرمايهگذار فيلم او باشد، و وقتي كسي را
نيافت، شخصاً آنرا تهيه كرد. غفاري اين را هم گفته كه ميخواسته است با
واگويي داستان «خياط و قوزي و يهودي و آشپز ارمني» و ساختن «شب قوزي»
بهموضوع «ترس» در روحية شرقي بپردازد؛ «ترس بدون آنكه درست بدانيم منشأش
چيست.» اگر غفاري، بهتعبير خودش، «براي بيان ترس قشرهاي مردم» از «مقداري
موارد استثنايي» استفاده كرد كه براي عموم مردم «ملموس» نبود، «شب قوزي» از
اين لحاظ كه مضامين سنتي و افسانهاي را بههم پيوند ميزند، فيلمي
نوآورانه و بديع محسوب ميشود؛ اگر چه خود غفاري هم در مورد ضعفهاي فيلم
با منتقدان فيلمش همنظر بود.
«شب قوزي» در فاصلة سالهاي 1965ـ1964 در
جشنوارههاي كن، لوكارنو، بروكسل، ليون و سينهكلوبهاي چند كشور اروپايي
نمايش داده شد، و مجلة «ورايتي» غفاري را مورد تشويق قرار داد و ژرژ سادول،
منتقد نامآور فرانسوي، در 30 آوريل 1964 دربارة غفاري و فيلمش نوشت: «شب
قوزي يك كمدي پرنشاط و بهمنزلة كشف يك سينماي نوين است. داستان با رواني و
شيريني پيش ميرود و دنيايي با اين فيلم آشكار ميشود. سازندة فيلم داراي
قريحة واقعي سينمايي است و اثرش مملو از اشارههاي شيرين و پرحرارت است.
تازگي آن موجب موفقيت تجارياش در فرانسه خواهد شد.»
جزوۀ کوتاهی از
این فیلم، که بسیار نایاب است، در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد. با این
امید که بهمعرفی ارزشهای این فیلم کمک کند. بهزودی جزوههای دیگری
دربارۀ فیلمهای «خشت و آینه» و «پسر ایران از مادرش بی خبر است» نیز به
اعضای باشگاه عرضه خواهد شد.
آثار سينماي متفاوت و غيرمتعارف در دهة 1340 تا شكلگيري جريان موسوم به «موج نو» (در سال 1348) فقط سه فيلم بود: «شب قوزي» (فرخ غفاري، 1343)، «خشت و آينه» (ابراهيم گلستان، 1344) و «سياوش در تخت جمشيد» (فريدون رهنما، 1346) و ديگر هيچ.
فرخ غفاري يكي از معدود فيلمسازاني بود كه استطاعات آنرا داشت كه فيلم خوب بسازد؛ اما بهتعبير خودش «امكانات» براي او فراهم نبود. ساختن «شب قوزي» در فضاي سالهاي نيمة اول دهة 1340 سينماي ايران، شبيه انداختن تير در تاريكي بود.
غفاري «شب قوزي» را براساس يكي از قصههاي «هزار و يكشب» بهتشويق جلال مقدم و ژرژ ليچنسكي ـ كه فيلمبردار نامآور و خوشذوقي بود ـ ساخت. مقدم در نوشتن فيلمنامه با غفاري همكاري كرد و فيلم وقتي ساخته شد به ليچنسكي، كه مدتي قبل براثر سرطان فوت كرده بود، تقديم شد. «شب قوزي» در طبقهبندي فيلمهاي متعارف فارسي نميگنجيد، براي همين پس از نمايش فيلم در سوم اسفند 1343 طرفداران سينماي «ملي» از بهوجودآمدن سينماي ايران ـ كه بهزعم آنها تا پيش از فيلم غفاري وجود نداشت ـ سخن گفتند.
غفاري براي اينكه «مسايل مبتلا بهاجتماع امروز» را با «بررسي انتقادي روشنفكرانه» بهتصوير درآورد با مشكلات فراواني رودرو بود. خود او نقل كرده است كه داستان قوزي در زمان خلفاي بغداد ميگذرد؛ اما وي ترجيح داد براي آنكه فيلمش گرفتار قيچي سانسور نشود ماجراهاي داستان را در زمان حال بهتصوير بكشد. همچنين سالها گشت تا تهيهكنندهاي بيابد كه سرمايهگذار فيلم او باشد، و وقتي كسي را نيافت، شخصاً آنرا تهيه كرد. غفاري اين را هم گفته كه ميخواسته است با واگويي داستان «خياط و قوزي و يهودي و آشپز ارمني» و ساختن «شب قوزي» بهموضوع «ترس» در روحية شرقي بپردازد؛ «ترس بدون آنكه درست بدانيم منشأش چيست.» اگر غفاري، بهتعبير خودش، «براي بيان ترس قشرهاي مردم» از «مقداري موارد استثنايي» استفاده كرد كه براي عموم مردم «ملموس» نبود، «شب قوزي» از اين لحاظ كه مضامين سنتي و افسانهاي را بههم پيوند ميزند، فيلمي نوآورانه و بديع محسوب ميشود؛ اگر چه خود غفاري هم در مورد ضعفهاي فيلم با منتقدان فيلمش همنظر بود.
«شب قوزي» در فاصلة سالهاي 1965ـ1964 در جشنوارههاي كن، لوكارنو، بروكسل، ليون و سينهكلوبهاي چند كشور اروپايي نمايش داده شد، و مجلة «ورايتي» غفاري را مورد تشويق قرار داد و ژرژ سادول، منتقد نامآور فرانسوي، در 30 آوريل 1964 دربارة غفاري و فيلمش نوشت: «شب قوزي يك كمدي پرنشاط و بهمنزلة كشف يك سينماي نوين است. داستان با رواني و شيريني پيش ميرود و دنيايي با اين فيلم آشكار ميشود. سازندة فيلم داراي قريحة واقعي سينمايي است و اثرش مملو از اشارههاي شيرين و پرحرارت است. تازگي آن موجب موفقيت تجارياش در فرانسه خواهد شد.»
جزوۀ کوتاهی از این فیلم، که بسیار نایاب است، در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد. با این امید که بهمعرفی ارزشهای این فیلم کمک کند. بهزودی جزوههای دیگری دربارۀ فیلمهای «خشت و آینه» و «پسر ایران از مادرش بی خبر است» نیز به اعضای باشگاه عرضه خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر